گفتگو با مرتضی توکلی هنرپیشه ایرانی – اتریشی

گفتگو با مرتضی توکلی هنرپیشه ایرانی مقیم اتریش در مجله چاپی ایرانی شماره 4 تابستان 2015/1394

 اولین سوال من این هست که چطور به فکر هنرپیشه شدن افتادید و به این سو گرایش پیدا کردید؟ آیا آرزوی شخصیتان بود؟

مرتضى توکلی: من در این باره تصمیمی نگرفتم، من با هنرپیشگی بزرگ شدم. من و خانواده ام که تازه از ایران آمده بودیم، دایی ام مسعود رهنما دو یا سه سال قبل از ما به اتریش آمده بودند.

ایشان از کوچکی کار هنرپیشگی را در ایران دنبال کرده وخیلی هم موفق بودند. پس از آمدن ما به اتریش، مسعود (رهنما) یک برنامه تئاتر به نام “شهر قصه” را در متروپل روى صحنه ميبرد. سال هشتادو شش يا هشتادو هفت بود. آن نمایش باعث شد که من به سمت هنرپیشگی بروم، من هر روز با مسعود به تمرین میرفتم و صبح تا شب تمرین ها را تماشا میکردم.

چند ساله بوديد؟

مرتضى توکلی: پنج ساله بودم. مسعود هر روز من را به تمرين ميبرد. در برنامه ی شهر قصه دو جوان در نمایش بازی میکردند که به آنها حسادت پیدا کرده بودم، به خصوص به جوانى که نقش موش را بازی میکرد. ایشان از من سه – چهار سال بزرگتر بودند. به مسعود گفتم من میتوانم بهتر بازی کنم ولی او گفت تو هنوز خیلی کوچکی، بعدا درباره اش حرف میزنیم.

زمانی که هر روز با مسعود به تمرين ميرفتم، یک شب به مسعود گفتم اگر بخواهی من میتوانم همه نقش هاى شهر قصه را بهت نشان دهم و آن ها را بازی کنم. که شروع کردم به بازی کردن و مسعود یواشکی دوربینش را برداشت و شروع کرد به ضبط کردن. سالیان سال بعد به من گفت آن شب که برنامه را جلوی من اجرا کردی فهمیدم که هنرپیشگی در وجودت هست.

پس در واقع هنرپیشگی در خون شماست.

مرتضى توکلی: بلی.

من این قصه ها را میدانم چون مسعود بارها و بارها تعریف کرده است. پس از روی علاقه هم بود؟

مرتضى توکلی: بله.

برای تماشای عکسهای زیبایی از این مصاحبه اینجا کلیک کنید: گالری عکس

الان هم برایم خیلی جالب هست وقتی از من میپرسند کی تصمیم گرفتی هنرپیشه بشوى. چون کسی که جوان هست، چهارده- پانزده ساله هست، مدرسه ای هست، دبستانی هست، دبیرستانی هست، تصمیم میگیرد بعد از مدرسه دكتر بشود، یا اینکه دانشگاه برود پزشکی یا مهندسی بخواند.

من هیچوقت این تصمیم را نگرفتم، یعنی هنرپیشگی چیزی بود که با من بزرگ شد.

یعنی ” پلان بی” در واقع نقشه دومی در کار نبود؟

مرتضى توکلی: نه اصلا، هیچوقت نداشتم.

آرزوی حرفه زندگی

اگر بپرسم اگر هنرپیشه نبودید چه کار میکردید؟

مرتضى توکلی: نميدانم.

فکر کنم کار دیگرى نمیتوانم انجام دهم.

بیشتر هنرپیشه هاى خيلى موفق همینطورند.

مرتضى توکلی: به نظر من داشتن ” پلان بی” در هر شغلى اشتباه است چون اگر در ذهنت پلان (نقشه) دومی داشته باشی، یعنی زیرساخت “پلان آ ” هنوز مستحکم نیست.

منظور شما در مورد هنرپیشگی هست یا رویهمرفته؟

مرتضى توکلی: رویهمرفته. چون خیلی از دوستانم ده سال پیش که دانشجو بودم میپرسیدند چه نقشه دومی به دیده گرفتی اگر موفق نشدی که من در جواب می گفتم پلان ب ندارم یا هنرپیشگی یا هیچ چیز.

شما سرانجام در شهر قصه بازی کردید؟

مرتضى توکلی: نه. چون ما تازه از ایران آمده بودیم. فکر کنم سه- چهار هفته بعد از اینکه ما آمديم شهر قصه بر روی صحنه رفت. تئاتر دشواری هم بود با موزیک و ماسک و تشریفات دیگر که مسعود آن را دو- سه ماهی با یک انسامبل خیلی بزرگ کار کرده بود. ما که آمده بودیم تقریبا اواسط تمرین ها بود.

 جدا از هنرپیشگی، برای من شرایط کسانی که در کودکی به یک کشور غریب مهاجرت ميكنند، جالب است. ناگهان از اقوام و آشنایان دور و نزدیک دور میشوند، در فرهنگی دیگر با زبان ديگرى و حال و هوای متفاوت به مهد کودك و مدرسه میروند. شما هم به حتم این دوران را سپری کردید. آیا چیزی به خاطر داريد؟

مرتضى توکلی: بله، سخت بود. به هر کسی بگويم ما آمدیم وین چون ایران جنگ بود، جنگ ایران و عراق و همه فکر میکنند حتما خیلی دوران سختی بوده و با امدن به وین همه چیز آسانتر شد. اما به نظر من اینطور نبود. الان که من فکر میکنم، میبینم کسانیكه هم نسل پدر و مادر من بودند و از ایران بیرون آمدند، به اتریش یا هر جای دیگری، خیلی سختی کشیدند.

سفر به آمریکا و بازگشت به وین

من خودم ده سال يا دوازده سال پیش رفتم نیویورک و اولین بار بود که توانستم موقعیت خودم رو با پدر و مادرم مقایسه کنم. برای من که رفتم آمریکا دچار شوک فرهنگی نشدم و از نظر زبانی هیچ مشکلی نداشتم چون زبان انگلیسی ام خوب بود، از نظرفرهنگی هم چون من اتریش بزرگ شده بودم برایم شوک نبود. ولی راجع به پدر و مادرم که فکر میکنم میبینم آنها با دو تا بچه به مملکتی آمدند که اولا فرهنگش را اصلا نمیشناختند و دوما زبان را اصلا بلد نبودند.

این ضرب المثل را میشناسید که هر جای نویی که میروید از صفر شروع میکنید، این درسته ولی من فکر میکنم خیلی از کسانی که از ایران آمده بودند اتریش یا هرجای دیگه، امریکا یا سوئد، هرجای اروپا یا هر جای دنیا، باید خیلی میجنگیدند تا به صفر برسند که تازه بتوانند شروع کنند.

از دید من همه کسانی که این کار را انجام دادندر بچه هايشان مثل شما الان کاری را انجام ميدهند که دوست دارند و در هر صورت به یک ثمری رسیدند کار پر ارزش و قهرمانانه ای کردند. من واقعا فرزندان دوستانم را از دور و نزدیک میبینم الان بزرگ شدند، درس میخوانند یا درسشان تمام شده واقعا به قول شما از زیر صفر شروع کردند، واقعا کار بزرگیست.

مرتضى توکلی: درسته، ولی این هم را بگویم که این نسل با سختی طور دیگری رفتار میکند و کنار میايد. من به عنوان هنرپیشه نمیخواهم بگويم که همه چیز خوب و زیباست، معلوم هست که کارم سختی زیاد دارد. کار هنرخیلی سختی دارد ولی با این وجود خجالت میکشم با پدر و مادرم در این باره حرفی بزنم. این سختیهایی که من در باره ش حرف میزنم را بخواهیم مقایسه کنیم با سختیها یی که اونها کشیدند واقعا جوک هستند.

ولی هر کدام در هر صورت به نوعی این سختی را تحمل کردید و با اینکه شما در اصل اتریشی نیستید، خود را با این فرهنگ وفق دادید و همه کار ها را خودتان انجام داديد.

مرتضى توکلی: درسته. خانواده تا حد زیادی میتواند کمک کند و پشتيبانت باشد اما دنبال خیلی چیزها خودت باید بروى و در حقیقت همه چیز دست خودت هست.

من به خاطر دارم که شما برای گذراندن یک دوره به امریکا رفتید.

مرتضى توکلی: بله من سال ۲۰۰۳ بیست ساله بودم و برای درس رفتم ولی کارم طوری پیش رفت که خدا رو شکر توانستم آرتیست ویزا بگیرم. پروژه های زیادی را روی صحنه کار کردم و بیشتر از پنج سال امریکا ماندم که البته بیشتر هم میتوانستم بمانم ولی کار، من را دوباره به اتریش کشاند.

علاقه یا دلتان نمیخواست آنجا کار کنید؟

مرتضى توکلی: نه، به این خاطر نبود. سال دو هزار و هفت، کاستینگ بود و ایجنت من، اقای “فلاش هاکر“، به من زنگ زدند و گفتند که یک فیلم سینمایی هست برای “ار تی ال” و “او آر اف” با “کریستف والتز”، دو تا نقش میتوانم بهتان پیشنهاد کنم. اگر زودتر بیاید یک نقش بزرگتر و اگر دیرتر یعنی آخر تابستون بیایید رول کوچکتر را می گیرید. گفتم پس زودتر میایم که من آمدم و فيلمبردارى شروع شد که در همان هیاهوی فیلمبرداری با منیجر قبلیم آشنا شدم که یک کار دیگر گرفتم و رفتیم کاستینگ ….؟ و سریال ….؟ شروع شد و من ماندنی شدم.

یعنی یک کاستینگ نرمال بود و از میان همه هنرمندانی که آمده بودند، شما رو انتخاب کردند؟ همین هم کار بزرگی هست.

مرتضى توکلی: درسته. کار هنری خیلی سختی دارد ولی در اخر نود ونه درصد هم خودت پیش بروى ولی باز یک در صد هم باید شانس باشد.

بله. به خصوص به نظر من برای کسی که اصلیت اتریشی نداشته گرفتن چنین شغلی در تلویزیون مرکزی اتریش کار بزرگتری هست.

مرتضى توکلی: بله.

راز مرتضى توکلی

حالا در اینجا می تونم اعلام کنم که هفته دیگر یک فیلم سینمایی جدید هم شروع میکنم.

همون رازی که نوشتید نمیتوانم بگويم؟

مرتضى توکلی: نه، دیگر راز نیست میتوانم بگويم. اسم فیلم هست تهران- تابو. کارگردان فیلم اقای “علی سوزنده” هستند و یکی از تهیه کنندگان اقای “علی صمدی” هستند که “سلامی علیکم”با ” مامبا” را تهیه کردند. این اولین فیلم سینمایی هست که به زبان فارسی بازی می‌کنم.

خوشحالتر هستید كه فيلم به زبان فارسی بازی میکنید؟

مرتضى توکلی: برای من فرقی ندارد چون من خودم را از بیرون که می بینم میتوانم بگويم که یک هنرپیشه بین المللی هستم. من پنج سال در نیویورک فقط به زبان انگلیسی کار کردم، اتریش المانی كار كردم، به زبان ایرانی هم چند تا کار تئاتر کردم و این هم اولین فیلم سینمایی که به زبان فارسی بازی کردم هر چند که بیشتر انیمیشن هست.

هنرپیشگی یک شغل بین المللی هست و هیچ مرزی ندارد، ولی از نظر احساس برايتان جالب تر نيست به زبان فارسى بازى كنيد؟

مرتضى توکلی: راستش رو بگم امروز داشتم فيلمنامه را میخواندم و معلوم هست که هر زبانی حال و هوا وحس خودش را دارد، مخصوصا زبان فارسی. دو ماه پیش که سر” کاستینگ” بودیم ازما خواستند که تمام دیالوگ ها را به المانی صحبت کنیم و من از اقای “سوزونده ” میخواستم که اجازه دهند به فارسی فى البداهه بگويم چون کاراکتر من عوض میشود. من که الان اینجا نشستم و فارسی حرف میزنم تن صدایم و حرکاتم اينگونه هست اما اگر مصاحبه به المانی باشد یا انگلیسی صدا و حرکت بدن وملودی صدام طور دیگريست.

پس حالا یعنی قلبا زبان فارسى را دوست داريد؟

مرتضى توکلی:معلوم است. زبان مادری ام هست. خدا رو شکر در خانه همیشه فارسی حرف میزدیم. بیرون اما به خودی خود المانى.

اتریشی هستید یا ایرانی

شما از پنج سالگی آمدید اینجا مهد کودک و مدرسه رفتيد. آیا خودتان رو اتریشی میدانید؟

مرتضى توکلی: بله،معلومه! اگر از من سوال بشود که آیا اتریشی هستم میگویم بله! و همچنین اگر بپرسند که آیا ایرانی هستم باز هم پاسخم بلی هست. البته آمریکا هم که بودم احساس غریبی نمی کردم و میتوانستم خودم را آمریکایی بدانم!

من خیلی ها را که اینجا بزرگ شدند میبینم که بیشتر اطریش را به عنوان وطن قبول دارند و البته ایران را هم خیلی دوست دارند ولی از طرز اندیشه و نگرششان می توان پی برد کجا بزرگ شدند و همینطور به منطقه، محله و کوچه ای که بزرگ شدند احساس خاصی دارند.

آیا برای شما هم همینطور است؟

مرتضى توکلی: این احساس رو کمتر دارم. من فکر میکنم آدم آن جایی که خانواده، عشق و کارش باشد و آنجا از ته دل خوشحال باشد را میتواند خانه به حساب بیاورد.

شاید چون شما هنرپیشه هستید و همه جا باید کار کنید!

مرتضى توکلی: بله، من مثلا اگر در سوئد یک سال کار کنم میتوانم آنجا را به عنوان خانه بپذیرم…

شاید کسی که یک بار مهاجرت کرده و وابستگی ها را رها کرده، اینچنین است؟!

مرتضى توکلی: فکر میکنم اینطور باشد. من ۱۰ – ۱۲ پیش هم که رفتم آمریکا اصلا سخت نبود در حقیقت من از ۱۵ – ۱۶ سالگی میدانستم که این راه را میروم و خیلی ها میگفتند که حرف های بزرگتر از دهنم میزنم، ولی من میدانستم که میباید یک بار اطریش را ترک کنم و چیزهایی دیگر هم ببینم و خیلی هم مهم بود، نه برای خودم به عنوان مرتضی بلکه به عنوان یک هنرپیشه.

آیا هنرپیشه های قدیم ایرانی را می‌شناسید؟

مرتضى توکلی:بهروز وثوق مخصوصا،فردین پرویز صیاد ،….

اگر شما شانسی داشته باشید با یکی از هنرپیشه های نام آور ایرانی قدیم همبازی شوید، چه کسی را انتخاب میکنید؟

مرتضى توکلی: خیلی انتخاب سخت است! فیلمهای بهروز وثوق را وقتی کوچک بودم همیشه همراه پدر و مادرم می دیدم، فیلمهای صمد رو هم بسکه دیده ام همه را حفظ هستم.

ولی چیزی را آرزو دارم که در دیگر مصاحبه های ایرانی هم گفته بودم، خیلی دوست دارم با کارگردان های ایرانی بین‌المللی کار کنم. مخصوصا به نظر من فیلم های بین‌المللی که به جشنواره‌های بین‌المللی فرستاده میشوند فضایی متفاوت دارند.

من یه جایی خواندم شما از “دنیرو” خوشتان میآید اگر اشتباه نمیکنم. اگر فرصتی داشتید که “د نیرو” یا “؟ ” یا از میان دیگر هنرپیشه های معروف هالیوود حتی آنها که دیگر در قید حیات نیستند انتخاب کنید، دوست داشتید در مقابل چه کسی یا نقش چه کسی را بازی کنید؟

مرتضى توکلی: نقش کدام را بازی کنم که قابل گفتن نیست. همیشه سعی کردم مقایسه نکنم، چون هر کس استعداد و حرکات خودش را دارد ولی این اگر شانس این را داشتم که با کسی بازی کنم آن شخص “مریلین موندرو” هست و در کمدی “جری لوییس” یا “چاپلین”.

بیشتر دوست دارید نقشهای کمدی بازی کنید یا جدی؟

مرتضى توکلی: من بیشتر دوست دارم نقشهایی رو بازی کنم که از مرتضی خیلی دور باشد و اصلا یه کاراکتر دیگر،مهم نیست که جدی یا کمدی!

من خیلی وقت ها مصاحبه های هنرپیشه های بزرگ را گوش میدهم بعضی ها برای بیرون آمدن از کاراکتر نقشی که بازی کردند نیاز به زمان دارند. برای شما چطور؟!

مرتضى توکلی: نه، تا به حال نقشی بازی نکردم که چنان تاثیری بر من داشته باشد. نقش تئاتری شاید! من اصولا از صحنه که بیرون میام یا برعکس کاملا از نقش و حال و هوای بازی بیرون میایم.

من با توجه به چیزایی که از شما میبینم انگار هنرپیشگی در خون شماست و نمیتوان شما را در شغل دیگری تصور کرد! نظر شما چیست؟

مرتضى توکلی: بله واقعا! همانطور که گفتم اولین باری که در حضور تماشاچی ها بر روی صحنه رفتم روز تولد ۶ سالکی ام بود. برنامه ی عید ایرانی بود و کارهای مختلفی کردم از جمله حاجی فیروز.

پس حاجی فیروز های الان میتوانند به آینده امیدوار باشند. باید بگم تحسین برانگیز است که شما با این سن کم در این نقطه از پیشرفت هستید. چطور خودتان را گم نکرده اید و نرمال به نظر میرسید؟

مرتضى توکلی: خانواده ی من نقش عمده ای داشتند. همیشه من سعی می کنم جلوی چشم داشته باشم که از کجا آمده و چه کسی بوده ام و در نهایت هر اندازه موفقیت و ثروت نباید باعث تغییر در کاراکتر بشود.

و دیگر تجربه در زندگی هم نقش مهمی داشته که با گذشت سن میتوان فهمید چه کسانی مناسب هستند، چه کسانی حمایتت میکنند یا نمیکنند.

با وجود سن کمی که دارید کلام و شخصیتتان پخته تر به نظر میرسد. آیا چون زود کار را شروع کرده اید؟

مرتضى توکلی: آدم شناسی در افراد مختلف فرق میکند. بنده ۳۱ ساله هستم و تا سن۲۰ تا بیست و اندی در بیشتر محصولاتی که بازی میکردم افرادی که با کار میکردند ۱۰،۲۰ یا۳۰ سال بزرگتر از من بودند و رفتاری توام با احترام داشتیم و آنهایی که واقعا موفق و بزرگ بودن به کار من هم ارج می نهادند که این برای من تاثیر گذار بود.و از طرف دیگر هم مشغولیت هنرپیشگی و هنر سخت است که اصطلاحا گویی یک روی آفتابی است و روی دیگر؟؟؟

دوستان هم تاثیر دارند هم دانشگاهى و دوستهاى خيلى خوبى در امريكا داشتم، از نيويورك، اسراييل، هند و استراليا كه همچنان با هم ارتباط داريم حتى اگر هر چند سال يكبار هم را ببينيم. ولى در زندگى خصوصى اكثر كسانى كه در ارتباط هستم اصلا در كار هنر نيستند.

به عنوان يك ايراني يا غير اتريشي در اين راه سخت كه موفق هم بوديد، هيچ وقت احساس كرديد بين شما و ديگران تفاوتي قائل شده اند؟

مرتضى توکلی: الان من هر حرفي بزنم ميشود يك حرف ايراني، همه چيز سياست! ايرانيها هر حرفي را به سياست ربط ميدهند.

منظورم از سياست اين نيست كه چون اتريشي نبودم برخورد متفاوتى با من شد ولى اگر رابطه ها را داشتم ميتوانستم خيلى بهتر و بيشتر كار كنم ولى اين چيزى نبود كه به دل بنشيند مثل نقش هاى كليشه اى كه هيچ وقت علاقه اى به بازى كردنشان نداشتم و الان هم بازى كردنشان را قبول نميكنم.

چقدر مرتضى ايرانى در وجود شماست؟

مرتضى توکلی: خيلى. الان كه اينجا نشستم مى شود گفت صد در صد.

مصاحبه با شما واقعا دلپذير هست و اميدوارم كه اين دفعه اخر نباشد به خصوص در مورد فيلم جديدتان دوست داريم بشنويم اما ميدانم كه اين از وقت شما خارج هست.

آخرین پرسش به عنوان كسى كه مهاجرت كرده و موفق بوده چه پندی براى كسانى كه در اين شرايط هستند داريد؟

مرتضى توکلی: طبق تجربه شخصى من نگذاريد كسى براى شما بايد و نبايد تعيين كند، در حقيقت راهنمايى كردن خوب هست ولى در نهايت اين شما هستيد كه بهتر ميدانيد چه كارى بايد انجام دهيد و چه راهى را بايد برويد تا به اهدافتان برسيد.

مرتضى جان، سپاس فراوان و به اميد ديدار بعدى.

مرتضى توکلی: اميد ديدار.

راز مرتضی توکلی هنرپیشه ایرانی – اتریشی