جشن مهرگان ميتراكان
جواد پارسای
شادی و برگزاری جشن يكي از ويژگيهای فرهنگ ايرانی است. تا پيش از ساسانيان، يعني در دوران پارت ها و اشكانيان، كسي را كه مرده بود، به خاك می سپردند و زاد روزش را، از كوچك تا بزرگ، از شاهزاده تا فقير، تا سی سال جشن می گرفتند.
اندوه را ساسانيان به اين سرزمين آوردند، نخستين كاری كه كردند، سوگ سياوش را درست كردند. سوگ سياوش تا زمان آل بويه ادامه داشت. آل بويه، در آن دگرگونی هايي داده و بصورت سوگواری دينی درآورد.
نوروز و مهرگان دو عيد (روزبه) در رابطه با ميترا هستند. ميترا در نوروز رستاخيز ميكند و با قرباني كردن گاوی، كه در اساتير ايران نماد زمستان است، به زمين زندگانی دوباره ميبخشد، و در آغاز زمستان به آسمان بالا ميرود تا دوباره در آغاز بهار ، نوروز، پايين آيد.
اين هردو، از جشنهای ميترايی باستاني هستند كه پيش از زردشت و هخامنشيان در ايران برگزار ميشدند. از اينرو، برپايي اين جشن به زمان كيانيان برميگردد.
در گاهشماری ايرانيان، روز شانزدهم هر ماه «مهرروز» ناميده ميشد و «ايزد مهر» را موكل اين روز بشمار مي آوردند. بنا بر آيين معمول در ايران، چون نام روز با نام ماه يكي ميشد، آن روز را ايرانيان جشن ميگرفتند. از اينرو، روز شانزدهم از ماه مهر، جشن مهرگان بود كه يكي از بزرگترين جشنهاي ايران باستان بشمار ميرفت.
در ايران باستان، بويژه در دوران اوستايی، سال به دو فصل (نيمسال) بخش ميشد. تابستان و زمستان.
عيد نوروز، جشن آغاز تابستان و جشن مهرگان در آغاز فصل زمستان برگزار ميشد. در نتيجه، هم نوروز و هم مهرگان از سلسله جشن هاي طبيعي هستند كه بيشتر به تغيير فصل وابسته بودند و بهنگام اين نوع دگرگونيهای بزرگ طبيعت برپا ميشدند. براي برپايی جشن مهرگان، مناسبتهای ديگری نيز يافته يا پرداخته اند كه در زير به پاره ای از آنها اشاره ميكنم:
در شاهنامه ی فردوسی، جشن مهرگان، به پيروزی فريدون بر «بيوراسب» (ضحاك) نسبت داده می شود. اين روايت بايد بسيار كهن باشد. فردوسی، جريان آن را به چكامه می سرايد:
فريدون چو شد بر جهان كامكار ندانست جز خويشتن شهريار
به رسم كيان، تاج و تخت مهی بياراست با كاخ شاهنشهی
به روز خجسته، سر مهر ماه به سر، بر نهاد آن كيانی كلاه
به فرمود، تا آتش افروختند همه عنبر و زعفران سوختند
فردوسي در چكامه خود، مهرگان را در «آغاز مهر» ميداند. ولي آنچه كه همگان پذيرفته اند، برگزاري جشن برای اين روزبه شايسته، در حوالي اعتدال خريفي، (آغاز پاييز، كه درازاي شب و روز يكسان است)، انجام ميگيرد. نام نخستين ماه پاييز نيز از نام همين ماه برگرفته شده است، يعني ماه عيد بغ (ميترا). چنانكه ماه بابلي برابر با آن نيز، بنام شمس (خدای آفتاب) بود.
جشن مهرگان ميتراكان
در گاهشماری ارمني نيز نام ماهي كه برابر با اين ماه است، «مهكان» ناميده شده است كه شايد از همان نام اوستايي «ميتراكان»، مهرگان باشد.
مهرگان را بزبان سغدی، «فغكان» يعني عيد بغ (به سغدی : فغ) ميگويند. برخي از پژوهشگران نيز بر اين باورند كه، هنگام تبديل سال و ماه كهن به سال و ماه اوستايي، روز بغياد (پرستش ميترا) از موقع ثابت خود در سال شمسي به روز شانزدهم ماه مهر در سال اوستايي انتقال داده شده است.
اين پذيرش مصالحه آميز نيز، در جمع پاره اي از باورهاي بومي و معبودات مردم در دين زردشتي صورت گرفته است. چون اين جشن، از پذيرش همگاني در بين مردم برخوردار بوده و نيز بدليل استقرار كامل مهرآييني در ميان جامعه ، حذف آن به آساني مقدور نبود*.
ابوريحان بيروني مي نويسد:
… در محاسبه كبيسه اهمال صورت گرفته و مهرگان از آغاز مهر، به روز شانزدهم ماه، منتقل گرديده است. اين تاريخنويس ايراني در كتاب «آثارالباقيه» نيز درباره مهرگان مينويسد:
پادشاهان ساساني در اين جشن تاجي به شكل خورشيد كه در آن دايره ای مانند چرخ نصب بود، بر سر ميگذاشتند.
يكي از سنتهای اين جشن كه تا چندين سال پيش نيز در بين زردشتيان رواج داشت، رسم قرباني كردن گوسفند بود. اين رسم نيز از رسوم معمول مهرپرستان بجای مانده بود و با وجود مخالفت زردشت، در بين مردم ريشه دوانيده و براي خود جا باز كرده بود، ولي در پنجاه سال پيش، موبدان طي اعلاميه اي اجرای آن را تقبيح و غدغن كردند .
جشن مهرگان، يك جشن ميترايی باستاني است كه پيش از زردشت و هخامنشيان در ايران برگزار ميشده است و مناسبت آنرا پيروزی فريدون بر بيوراسب ميدانند.
اينكه جشن مهرگان، به نقل از برخی روايات يوناني (هرودوت)، با جشن مغوفونيا (مغ كشان)، يعني با زمان فرونشاندن فتنه برديای دروغي توسط داريوش يكي ميباشد، نادرست است.
انتقام گيري مردم از مغ هاي شورشي، پس از پيروزی داريوش بر گؤماتا، روايتي تاريخی است كه برخی از روايتگران تاريخ آنرا نيز روز 21 مهرماه نوشته اند، ولي يكي پنداشتن اين دو جشن، درست نيست، چون جشن مهرگان از زمان پادشاهان كياني و از سوی مغان ميترايی، برای بزرگداشت ايزدمهر برپا ميشد.
در اينجا بايد يادآور شوم كه راويان و وقايع نگاران غير ايراني، در درست نگاری تاريخ و فرهنگ ايران، بهردليل، هيچگاه وسواسي بخرج نداده اند.
در دوران اسلامي، در آيين برگزاري جشنهاي نوروز و مهرگان، در ميان ايرانيان دگرگوني چنداني روی نداد، در دستگاه خلفاي عرب و كارگزاران ايشان در عراق، گاهشماری ايراني كه با نوروز آغاز ميشد، همچنان در ديوان خراج خلفا باقي ماند. ولي به هنگام نوروز، آنچه كه آنان بدنبايش بودند، دريافت هديه نوروزي بود كه مانند ماليات و خراج از مردم بزور مطالبه ميكردند و به هواي همان هم بود كه انتظار نوروز را ميكشيدند.
خراجگيری از نوروز و مهرگان، بدستور معاويه وارد فهرست مداخل ديوان شد. در سال نخست حكومت او، از اين بابت ده ميليون درهم وصول ميشد كه بعدها اين رقم به پنجاه ميليون درهم رسيده بود. عايدات خراج – گويا – به صندوق بيت المال واريز ميشد ولي هديه نوروزی و مهرگان به خليفه و كارگزاران او تعلق ميگرفت و از عايدات شخصي ايشان بشمار ميرفت.
مهرگان از ديد چكامه سرايان
از پس سده های پرآشوب، ايرانيان كه به آيينها و جشنهای فرهنگي خود توجه داشتند، به هر شكل، در پنهان و آشكار به برگزاری باشكوه آنها همت ميگماردند. از سده چهارم هجری به بعد نيز، شاعران و نويسندگان شعر و نثر پارسي به اين جشنها روشنايي انداخته و در اين باره بسيار به گفتگو پرداخته اند.
رودكي در شعر خود به جشن مهرگان چنين اشاره ميكند:
ملكا جشن مهرگان آمد جشن شاهان و خسروان آمد…
منوچهری دامغانی در ديوان خود مينويسد:
مهرگان آمد هان در بگشاييدش اندر آريد و تواضع بنماييدش
خوب داريد و فراوان بستاييدش هر زمان خدمت لختی بفزاييدش
قطران تبريزی مينويسد:
آدينه و مهرگان و ماه نو بادند خجسته هر سه بر خسرو
عنصری:
مهرگان آمد گرفته فالش از نيكي مثال نيك روز و نيك جشن و نيك وقت و نيك فال
سنايی:
گاه آن آمد كه باد مهرگان لشكر كشد دست او پيراهن اشجار از سر بركشد
باغها را، داغهای عبريان بر برزند شاخها را چادر نسطوريان بر سر كشد
و سرانجام سروده زيبای مسعود سعد سلمان:
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان مهر بفزا اي نگار مهر چهر مهربان
جام را چون لاله گردان از نبيد باده رنگ وندر آن منگر كه لاله نيست اندر بوستان
* از اينگونه معاملات در بين اديان يا نظامات تازه پا، در طول تاريخ بسيار صورت گرفته است كه نمونه بارزی از آن، جای نشيني گام به گام دين مسيحيت به جای «مهرآيينی» بويژه در اروپا، از سده چهارم ميلادي ببعد ميباشد.
براي آگاهي بيشتر ، خواندن كتابهاي زير مفيد خواهند بود:
- آيين مهر، ميتراييسم، هاشم رضي، انتشارات بهجت ، تهران.
- ماهنامه چيستا ، سالهاي : 1369، 1370، 1376 و 1383 تهران.
- مراسم مذهبي و آداب زردشتيان، نوشته موبد اردشير آذرگشسب ، تهران ، 1358
- تاريخ و فرهنگ ايران ، پيوست ها، دكتر محمد مهدي ملايري، تهران 1370
جشن مهرگان ميتراكان
برنامه های رادیویی با استاد پارسای