هزار و یک شب
هزار و یک شب، مجموعهای از داستانهای معروف خاورمیانه است که در طول قرون مختلف توسط گویشوران مختلف و به زبانهای مختلفی نوشته شدهاند. این داستانها برخی از مهمترین و مشهورترین داستانهای جهان هستند و به دلیل شگفتی و سحر انگیزی که دارند، همواره محبوب بودهاند.
کتابی که در آن قصه ها و افسانه های قدیم کشورهایی چون ایران ، هند و سرزمین های عربی گردآمده و به قول بورخس بدل به یک گنجینه ادبی فراملیتی شده است.
“و نامی است که از زمان ترجمه طسوجی در دوره قاجار در ایران شهرت یافته و نام قدیم آن ” هزار افسان ” بوده است. پیداست که در سفرها و رفت و آمد مردمان و تجار و بحریان و دیگران به سرزمین های گوناگون مشرق زمین، قصههای هزار افسان تا چه اندازه دگرگونی پذیرفته و از اصل خود دور شده است. هزار و یک شب کتابی است که گرداگرد جهان گشته و از هر جا نشانی به خود گرفته و بر هر جا نشانی از خود بر جای گذاشته و ادبیات جهان را از خود متاثر ساخته است.
اصل پهلوی کتاب ظاهرا از زمانی که به عربی ترجمه شده از میان رفته است ولی مسجل است که در زمان مسعودی نویسنده مروج الذهب و ابن ندیم نویسنده الفهرست اصل فارسی کتاب وجود داشته است.
نسخه کنونی فارسی توسط عبدالطیف طسوجی تبریزی در زمان محمد شاه و پسرش ناصرالدین شاه به فارسی در آمده و به چاپ سنگی رسیده است. جالب است که چاپ کتاب تا زمان انقلاب اسلامی دست کم به همان سیاقی که چاپ کلاله خاور درآمده بود، مشکلی نداشت اما پس از انقلاب چاپ این کتاب با مسائلی مواجه شد.
داستانهای معروف هزار و یک شب
از جمله داستانهای معروف هزار و یک شب میتوان به داستان علاءالدین و چراغ جادو، داستان سندباد نامه، داستان سیمرغ، داستان شهرزاد و شاهزاده و داستان علی بابا و چهل دزد اشاره کرد.
علی اصغر حکمت وزیر معارف دوره رضاشاه و اولین رییس دانشگاه تهران به عنوان یکی از پژوهشگرانی که درباره هزار و یک شب تحقیق کرده بود و مقدمه معروف خود را بر نخستین چاپ سربی کتاب نوشت، هزار و یک شب را نمایده ادبیات شرق میداند و مینویسد که این کتاب بهترین تصویر را از زندگی مردم شام ( سوریه ) و ایران و عراق و مصر و جزیرة العرب به دست میدهد. « کتابی که در دو هزار سال قبل به وجود آمده و از لطائف آداب ملل قدیمه شرق مانند هندوستان و ایران و عرب و ترک امتزاج یافته، در مدنیههای بزرگ مانند تمدن ساسانیان و اسلام و خلفای عباسی و فاطمی و اعقاب آنان نسلاً بعد نسل دست به دست رفته است، علی التحقیق از ادبیات آن ملل بهترین نماینده خواهد بود ».
به گفته حکمت این کتاب پیش از دوره هخامنشی در هند به وجود آمده و قبل از حمله اسکندر به فارسی (پهلوی) ترجمه شده و در قرن سوم هجری زمانی که بغداد مرکز علم و ادب بود از پهلوی به عربی برگردانده شده است.
اما اروپایی ها در قرن شانزدهم میلادی ، زمانی که هزار و یک شب به دست آنتوان گالان به فرانسه درآمد و در سال ۱۷۰۴ میلادی منتشر شد، با آن آشنایی یافتند.
ضا طاهری در مقدمهٔ کتاب قصههای ایرانی هزار و یک روز از فرانسوا پتیس دلاکروا ساختار داستانی کتاب هزار و یک شب را از رستهٔ کتابهای جامع الحکایات و ادبیات تو در تو میداند و ساختار داستانی این کتاب را این گونه بررسی میکند: ساختار کمیتی «هزار و یک شب»: ۱۱ داستان دنبالهدار، ۴۱ داستان بلند و ۲۰۲ داستان کوتاه است و دهها داستان خطی که جمعاً ۲۴۴ قصهٔ کلاسیک است.
بهرام بیضایی از دیگر کسانی که در این زمینه کار کردهاست و در جواب به شرق شناسانی که ریشهٔ هزار و یک شب را به اعراب و یونانیان نسبت میدهند اما از ایرانی بودن آن سخنی به میان نمیآورند، چنین میگوید:
«هزار و یک شب اصلیتی ایرانی دارد چرا که داستان اصلی یا داستان بنیادین آن ایرانی است و آن قصه خود شهرزاد است.»
داستان اصلی یا به قول بیضایی داستان بنیادین :
«دو شاهزاده برادر، به نامهای شهریار (یا شهرباز) و شاه زمان، مورد خیانت زنان خود قرار میگیرند شاه زمان تَرک پادشاهی کرده و راهی دیار برادر میشود و شهریار هم به انتقام خیانت همسرش هر شب دختری را به نکاح درمیآورد و بامداد دستور قتلش را میداد. تا اینکه دیگر دختری در شهر نمیماند و وزیر شهریار که دو دختر به نامهای شهرزاد و دنیازاد داشت و به شدت نگران این قضیه بود به پیشنهاد شهرزاد وی را به عقد پادشاه درمیآورد.
شهرزاد همان شب به شهریار میگوید که خواهری دارد که هر شب با قصههای او به خواب میرود و درخواست میکند که همان شب خواهرش را به قصر بیاورند تا برای بار آخر برایش قصه بگوید. دنیازاد میآید و شهرزاد قصه گویی را آغاز میکند، شهریار هم که مسحور این قصه شده بود مهلت میدهد که فردا شب ادامه قصه را بشنود و بنابراین کشتن شهرزاد را موکول به بعد میکند و این قصه گوییها هرشب ادامه پیدا میکند.»
در سال ۱۲۵۹ هجری قمری، در زمان محمدشاه به دست ملا عبداللطیف طسوجی به فارسی ترجمه شده (این کتاب دارای ارزش تاریخی است، اما در کل یک سوم کتاب اصلی را هم شامل نمیشود) و میرزامحمدعلی سروش اصفهانی اشعاری به فارسی برای داستانهای آن سرودهاست که تا زمان ناصرالدین شاه ادامه داشتهاست. داستانهای این کتاب دارای محتوای بسیار بوده ازجمله طنز، تعالیم اخلاقی چه بد و چه خوب (بعضی از داستانهای آن تشویق به عیش و نوش و خوشگذرانی مینموده برای همین از این حکایات صرف نظر شدهاست ولی در بعضی حکایات هم تشویق به عدالت و ایثار و جوانمردی نمودهاست)، آداب و سنن ملل مختلف، مشکلات اجتماعی، مسافرت و سیاحت و.
نسخه کنونی فارسی را عبداللطیف طسوجی در زمان محمدشاه و پسرش ناصرالدین شاه به فارسی درآورد و به چاپ سنگی رسید. «هزار و یک شب» نامی است که از زمان ترجمه طسوجی در دوره قاجار در ایران شهرت یافته و نام قدیم آن هزار افسان بودهاست. چاپ کتاب تا زمان انقلاب اسلامی به همان سیاقی که چاپ کلاله خاور درآمده بود، مشکلی نداشت. بعد از انقلاب هم انتشارات هرمس این کتاب را در سال ۱۳۸۳ منتشر کرد که در ۱۳۸۶ به چاپ دوم رسید.
نخستین ترجمهٔ هزار و یک شب به زبانهای اروپایی در قرن هجدهم میلادی به دست آنتوان گالان به فرانسوی درآمد و در سال ۱۷۰۴ میلادی منتشر شد. سر ریچارد برتون نخستین ترجمه انگلیسی این کتاب را در ۱۸۸۵ عرضه کرد. بورخس همه آثارش را مدیون هزار و یک شب میدانست و تأثیر آن بر بسیاری از نویسندگان معروف جهان ازجمله کسانی چون جیمز جویس انکارناپذیر است.
حکمت برای اصل و نسب هندی کتاب دو دلیل میآورد. یکی از آنها قصههای تودرتو (حکایت در حکایت) است که در ادبیات هند سابقه دارد و ایرانیان نیز به گفته علامه قزوینی با این شیوه آشنایی داشتند. بیضایی با اشاره به اینکه در میان هندیان هیچ نشانی از هزار افسان نماندهاست اما نزد ایرانیان (تا سده هفتم هجری) به دفعات به آن اشاره شدهاست، این کتاب را ایرانی میداند نه هندی و شیوه داستانهای تو در تو را تألیفی ایرانی بر پایهٔ فرهنگ مشترک ایرانی-هندی میداند.
رضا طاهری مینویسد:در داستان نخستینِ هزارو یک شب، پادشاهی به نام شهریار هر شب با زنی هم بستر میشد و بعد او را میکشت. شهرزاد دختری که از بیزاری پادشاه از زنان آگاه بود با شهریار ازدواج میکند و هر شب برای پادشاه قصهای را روایت میکند. مجموعه این روایتهای شبانه و مدام با هدفمندی و نکات محتوایی که شهرزاد روایت میکند، بیماری شهریار را با قصهدرمانی در بازهٔ زمانی هزار ویک شب درمان میکند.
هزار و یک شب
بیشتر بخوانید در: ویکی پدیا