چرا سد چم‌شیر مایه نگرانی است؟

چین، نمک، و بازی سیاست؛ چرا سد چم‌شیر مایه نگرانی است؟

در چند سال اخیر، زمزمه حاکمیت تدریجی چین بر اقتصاد ایران از گوشه و کنار شنیده می‌شود. حتی در روزهایی که مسافران دل‌نگران ابتلا به ویروس کرونا بودند و وزیر سابق بهداشت و آموزش پزشکی به حسن روحانی درباره امکان ابتلای گسترده به بیماری جدید هشدار داده بود، پروازها به چین و حتی شهر ووهان قطع نمی‌شد.

حالا حرف سدی است که نافش به ۲۳۰ میلیون یورو وام از چین بسته شده، آن هم با سود ۱۸ درصد. البته می‌گویند به مرور رقم اولیه بیشتر هم شده است. در روزگاری که بسیاری از مناطق کشور به خاطر آنچه کارشناسان و اهل فن، مدیریت بد آب می‌خوانند و عدم تلاش برای تاب‌آوری در برابر تغییرات اقلیمی، سدی در دو قدمی بهره‌برداری است که متخصصان محیط زیست و زمین‌شناسی نسبت به فاجعه‌بار بودنش هشدار داده‌اند و باستان‌شناسان از دفن ۱۴۳ محوطه باستانی در مخزن این سد بعد از آب‌گیری شکوه می‌کنند.

همه حرف‌ها درباره سدی است که بر تنگه چم‌شیر در محدوده رودخانه زهره در استان کهگیلویه و بویراحمد، پیش از ورودش به خوزستان در حال ساخت است.

برخی معتقدند که عجله برای آب‌گیری به رابطه پولی با چین ربط دارد. چینی‌ها پشت ساخت سدهایی در کشورهای مختلف دنیا بوده‌اند و البته سابقه خوبی هم بر جای نگذاشته‌اند. چند سال پیش چینی‌ها که پشت سرمایه‌گذاری و ساخت سدی در اکوادور بودند، به مسائل زمین‌شناسی و زمین‌ساخت و هزار و یک ریزه‌کاری دقت نکردند و البته به خاطر فساد سیاسی، سدی نهایتاً افتتاح شد که آثار منفی‌اش تا دهه‌ها گریبان اکوادوری‌ها را خواهد گرفت و چین هم طلب‌کارانه سهم خود را خواهد برد.

گناه انتخاب محل سد چم‌شیر را البته نباید گردن چینی‌ها انداخت اما اینان که پول‌شان را در چم‌شیر ریخته‌اند باید اندکی بررسی می‌کردند که زمین‌شناسی مناطق زاگرس چگونه است. می‌گویند در سال‌های آخر دهه ۶۰ که هاشمی رفسنجانی دنبال جا برای ساخت سد بود، گروهی نقطه‌ای را یافتند و خیال کردند بهترین جا برای احداث یک سازه بلند و جمع کردن مقدار بسیار زیادی آب است.

این ماجرا مال زمانی است که رود زهره، پرآب‌تر از امروز بود. مجری سد ادعا کرده که این سد می‌تواند ۲.۳ میلیارد متر مکعب آب جمع کند با نیروگاه‌هایش، ۴۸۳ گیگاوات برق در سال تولید کند.

اما سؤال بزرگتر این است که با حال و روز اسفناک رود زهره، چقدر باید مسیر آب را ببندند و به سیلاب‌های بزرگ امیدوار باشند تا مخزن سد پر شود؟ تا آن زمان، وضع مناطق پایین‌دست رود زهره چگونه خواهد بود و از همه مهم‌تر، آیا باز هم نمک در این سد حل خواهد شد؟

راستی، چرا بعضی از سدهای ایران اینقدر «با نمک» شده‌اند؟

نمک در زخم، یا زخم در نمک؟

وقتی در ابتدای دهه ۹۰، سد گتوند را افتتاح کردند و محمود احمدی‌نژاد خواست تا افتخار سازه‌ای را به نام خودش رقم بزند که دستور ساختش را هاشمی رفسنجانی داده بود، و ساخت‌وسازش تحت فرمان اصلاح‌طلبان شرکت «آب و نیرو» در دوران خاتمی آغاز شد.

گروه‌های مختلف در سال ۸۹ نسبت به آب‌گیری گتوند هشدار داده بودند، چه وجود یک کوه نمک (نه گنبد نمکی) در محدوده‌ای حدود ۴-۵ کیلومتری سد و رفتن بخشی از آن زیر آب پیام‌آور شور شدن بخشی از مخزن سد بود. اما آیا سازندگان نسبت به وجود این کوه نمک بی‌اطلاع بودند؟ پاسخ معلوم است: خیر!

اما پیش از هشدارهای علنی بقیه، یک زمین‌شناس نسبت به قرارگیری آب در کنار نمک حساس شده بود. دانشجویان ترم ششم زمین‌شناسی که روی عکس‌های هوایی کار کرده باشند و چینه‌شناسی ایران را هم خوانده‌اند، بارها به اسم سازند یا تشکیلات «گچساران» برخورده‌اند و احتمالاً استاد درس چینه‌شناسی بارها به اهمیت این تشکیلات برای شرکت نفت و تولید کنندگان نمک و گچ اشاره کرده و دانشجویانش را حسابی خسته کرده است.

سازند گچساران یک توالی رسوبی است که بخش‌هایی از آن لایه‌های نمک و گچ، و مارن‌های نمکی هستند. زمین‌شناسان نفت به این علت این سازند را خوب می‌شناسند که به خاطر ویژگی پلاستیکی نمک و گچ، امکان فرار نفت و گاز مخازن موجود در طاقدیس‌های زیرزمینی را در محدوده‌ای از زاگرس که به «فروافتادگی دزفول» معروف است را می‌گیرد. این دانشجویان می‌دانند که یکی از دلایل شوری برخی از سرشاخه‌های رودهای زاگرس، عبور آب از روی بخش‌های نمکی سازند گچساران است.

سال‌های ۸۲ و ۸۳ وقتی یک استادیار جوان دانشگاه شهید چمران به محدوده کوه عنبل گتوند رفته بود، با تعجب که یک معدن بزرگ نمک قرار است زیر آب برود و حتی اثر چاه‌های نفت را در آن محدوده کارون دید.

این زمین‌شناس به مسئولان آب خوزستان هشدار داد و نهایتاً مسئولان وزارت نیرو تصمیم گرفتند تا مشاور سد را عوض شود، نه اینکه کل پروژه را متوقف کنند. توقف ساخت سد به معنای از دست رفتن سود و کمیسیون گروه‌های ویژه در ساختار قدرت بود.

گفته می‌شود راه حل ارائه شده از سوی شرکت مشاور جدید، کشیدن یک پتوی رسی روی کوه نمک بود تا تماس آب با نمک به حداقل برسد… بعد از آبگیری، پتوی رسی فرو ریخت و قسمت بزرگی از کوه نمک در آب حل شد و آب کارون اندکی شور. وقتی بعد از جلسات متعدد علاج‌بخشی و جدل‌هایی طولانی، نهایتاً قرار شد جریان آب رها شده از سد گتوند را مدیریت کنند تا آب شور جمع شده در کف مخزن رها نشود، چون آب شور نسبتاً سنگین‌تر است و در کف مخزن سد جمع می‌شود، به این نتیجه رسیدند که اگر این حجم غلیظ شورابه به هم نخورد، می‌توانند آب بی‌نمک‌تر اعماق کمتر را رها کنند و به این ترتیب با مدیریت مخزن و جریان، از خسارت بکاهند.

اگر در سال‌های اول آبگیری سد گتوند، کارون اندکی شورتر شد و تعداد زیادی از نخل‌های خوزستان تبدیل به چوب‌هایی بی‌حاصل شدند، با مدیریت مخزن شوری نسبی آب رها شده از گتوند کاهش یافته، اما حجم بزرگی از آب و نمک بسیار غلیظ در کف مخزن سد انباشته شده است.

چرا سد چم‌شیر مایه نگرانی است؟

امروزه می‌دانیم که تنها گتوند عامل شوری کارون نیست، و طرح توسعه نیشکر و طرح‌های دیگر و صنایع و فاضلاب و پساب کیفیت این رود را به شدت تحت تأثیر قرار داده‌اند.

حالا باز اسم گچساران باعث نگرانی بیشتر کارشناسان شده است. چند سال پیش یک کارشناس برایم مقطع بخشی از منطقه کوهستانی نزدیک به سد چم‌شیر را فرستاد و شروع کردم به پرس‌وجو درباره سد، و اطلاعاتی را هم در برنامه تلویزیونی هفتگی‌ام در باره این سد پخش کردم، اما دانسته‌ها درباره چم‌شیر کم بود.

در محدوده زمانی انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰، مهندس شهرام یاقوتی، یکی از متخصصان حوزه زمین‌شناسی که سال‌ها با مجموعه‌های سدساز همکاری کرده بود در یکی از جلسات «کلاب‌هاوس» نسبت به وجود نمک در مخزن سد چم‌شیر هشدار داد. بعد از آن بود که فعالان محیط‌زیست در فضاهای اجتماعی شروع به طرح سؤال درباره این سد کردند.

وقتی سال گذشته فعالان حوزه زاگرس، با کمک نماینده آبادان، توانستند تحقیق و تفحص از وزارت نیرو به خاطر اجرای پروژه‌های مخرب محیط زیست را کلید بزنند، برخی امیدوار شدند که بررسی مجدد سد چم‌شیر جواب‌های بیشتری درباره این سازه و برنامه‌های مدیریتی وزارت نیرو را عیان‌تر کند.

اما از همان‌ زمان، حضور سدسازان در فضاهای اجتماعی برای توجیه پروژه‌های وزارت نیرو چند برابر شد. یکی از کارکنان سابق یکی از شرکت‌های مشاور معتقد است که این حضور برای شرکت‌کنندگان منافع مادی دارد و «کسی برای رضا خدا نه موش می‌گیرد و نه از سدسازی دفاع می‌کند».

وقتی دکتر حسین آخانی، استاد گیاه‌شناسی دانشگاه تهران، و محمد درویش، فعال محیط زیستی و مقام پیشین سازمان حفاظت محیط‌زیست، به محدوده مخزن سد چم‌شیر رفتند و فیلم‌هایی‌ را در شبکه‌های اجتماعی پخش کردند که نشان از وجود نمک و مارن‌های نمکی در محل آب‌گیری سد داشت و درباره زیر آب رفتن گیاهان آن محدوده هشدار دادند، نگرانی‌ها بیشتر شد.

در پاسخ، کارشناسان وابسته به سدسازان سعی در بی‌اعتبار کردن ادعاهای اینان کردند و هر از گاهی هم رسانه‌های وابسته به سپاه از اهمیت و تأثیر زیاد ساخته شدن سد چم‌شیر در شیرین‌تر شدن آب رود زهره گفتند. حامیان ساخت سد می‌گفتند که لایه‌های نمکی در عمق است و آب مخزن سد به این نمک‌ها راهی نخواهد داشت. اینان حتی مدعی هستند که آب رود لب‌شور زهره با آب‌گیری، شیرین‌تر هم خواهد شد.

سازندگان سد کار خود را بی‌عیب می‌دانند و مدعی هستند که کارشناسان ارشد کشور بعد از بازدید از سد چم‌شیر نظرشان عوض می‌شود: «آقای دکتر بیت‌اللهی جزو منتقدان ما بودند. اما آمدند و به دقت اسناد را مطالعه کردند و اگر الان از ایشان بپرسید متوجه می‌شوید که نظرشان تغییر کرده است. هر کسی بگوید گزارش‌های سد را می‌خواهد بخواند گزارش‌ها را در اختیارشان قرار می‌دهیم».

اما بعد از انتشار این ادعا علی بیت‌اللهی که عضو هیئت علمی‌ مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی هم هست، تاکید کرد که ابهامات سد چم‌شیر سر جای خود باقی است. بخشی از ابهام‌های کارشناسان ژئوتکنیک در مورد محل ساخت بنای سد روی سنگ‌های سازند میشان است که عده‌ای نسبت به اثرات فعالیت‌های زمین‌ساختی در بحث‌های غیر رسانه‌ای اظهار نگرانی کرده‌اند.

در هفته‌های اخیر، گروهی از استادان دانشگاه و کارشناسان حوزه‌های مختلف در خواستار توقف برنامه برای آبگیری سد شده‌اند و البته رئیس سازمان حفاظت محیط زیست هم نسبت به بحث آبگیری سد واکنش‌هایی از خودش نشان داده، اما خبرهای ضد و نقیض از صدور مجوز آبگیری دل‌نگرانان محیط زیست را نگران‌تر کرده است.

وقتی کیاست قربانی سیاست می‌شود

ماجرای سدسازی و ساخت طرح‌های بزرگ انتقال آب بین حوضه‌ای یک زاویه پنهان دارد. ساخت سازه‌های آبی در ایران گرچه به‌ظاهر برای رضایت مردمان نیازمند آب بر اساس قول و وعده کاندیداهای مجلس صورت می‌گیرد، اما اگر به مطالعات امکان‌سنجی ساخت سدها و بررسی اولیه در حوضه‌های مختلف نگاه کنیم، گاه این شرکت‌های مشاور و پیمان‌کاران بزرگ هستند که از طریق کاندیداها و راه‌های مختلف لابی‌گری، احداث سدهای بزرگ را با حکم مقام‌های ارشد حکومتی به سرزمین ما تحمیل کرده‌اند.

یک سدساز ایرانی ساکن غرب که در احداث چند سد خاکی نقش داشته به من گفت که رأی‌دهندگانی که تحت تأثیر کاندیداها قرار می‌گرفتند، از عواقب ساخت سدها بی‌خبر بودند، و این کاندیداها بعد از ورود به مجلس، نقش زیادی در تثبیت پروژه‌ها بازی می‌کردند.

ساخت یک سد فازهای مختلفی دارد و امروزه حتی باید به این اندیشید که اگر عمر سد به سر آید، چگونه باید آن را از مسیر رودخانه برداشت، آن هم بدون آنکه میزان آسیب از فایده برداشت این سد فراتر برود. در حالت منطقی، باید اثرات محیط زیستی ساخت سد بر رودخانه را ارزیابی کرد، و نسبت فایده به هزینه و ضرر سد را سنجید. اگر فایده بیشتر بود، نسبت به ساخت سد با توجه به قوانین و مقررات و ضوابط محیط زیستی اقدام می‌کنند.

اما در ایران، ماجرا شکل دیگری است: شرکت‌های مشاوری که سهمی از ساخته شدن سد می‌برند، ارزیابی اثرات محیط زیستی را جوری انجام می‌دهند که ساخت آن سد توجیه‌پذیر جلوه کند. توجیه ساخت سدها در چند دهه اخیر همراه بوده به غرق شدن میلیون‌ها درخت و هزاران هزاران هکتار زمین کشاورزی و دفن هزاران محوطه باستانی در زیر آب. در عین حال روستاهای زیادی با ساخت هر سد در زیر آب غرق می‌شوند و یا زمین‌های روستاهایی که ممکن است بالای سطح آب دریاچه بمانند هم ممکن است محل تاخت و تاز ماهی‌ها شوند.

در ایران، مردمان آگاه شده از فواید و یا ضررهای ساخت سد و پروژه‌های آبی، هیچ تأثیری در روند تصمیم‌گیری ندارند. این شورای عالی آب است که بنا به گفته اهل فن، تحت تأثیر نهادهایی قدرتمند حکم به ساخت سد و پروژه انتقال آب می‌دهد. در شورای عالی آب، مردم نماینده‌ای ندارند و این قدرت حکومتی اعضای آن است که پروژه و برنامه تأیید و رد می‌کند. بزرگترین پیمانکار کشور، یعنی قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا یا خودش و یا شرکت‌هایی که با آن در ارتباط است بیشترین سهم را از پروژه‌های عظیم می‌برند. گفته می‌‌شود که این روزها، فرماندهان ارشد قرارگاه خاتم و سپاسد، بیشترین قدرت را در پیش بردن روند تأیید پروژه‌ها دارند. ارتباط قوی سپاهیان با چین هم قابل پنهان کردن نیست.

آنچه امروز می‌دانیم این است که مطالعات مرتبط با زمین‌شناسی محل ساخت سد و همچنین مخزن آن، شفاف نبوده، مانند اکثر سدهای دیگر کشور. همچنین می‌دانیم که این سد بهانه‌ای بوده برای بازی‌های سیاسی و کلنگ‌زنی به‌وسیله یک رئیس‌جمهور و افتتاح به وسیله یکی دیگر. می‌دانیم که پای چینی‌ها به بازی‌های مدیریت آب کشور کشیده شده است. می‌دانیم که گروه‌های نزدیک به سدسازان از رسانه‌ها برای توجیه و تعریف این سد حکومتی بهره می‌برند و شرکت‌های مشاور و پیمانکاران هم پول آگهی دادن دارند و جلب رضایت کسانی که «برای رضای خدا موش نمی‌گیرند و از سد دفاع نمی‌کنند».

امروز می‌دانیم که مطالعات ارزیابی اثرات محیط زیستی سد، حتی وقتی به‌وسیله مجموعه‌ای وابسته به سدسازان تهیه شده، از ابتدا در اختیار مردم قرار نگرفته است و مردم محلی و حوضه رود زهره از جزئیات ارزیابی‌ها بی‌اطلاع هستند. امروز می‌دانیم که خیلی از مسائل را درباره این سد و دیگر سدهایی که به نحوی باعث انحلال نمک بیشتری در محدوده زاگرس و منطقه «فروافتادگی دزفول» می‌شوند، نمی‌دانیم.

مسئولان وزارت نیرو و سدسازان از مردم خواسته‌اند که به نظر آنان اعتماد کنند، بی‌آنکه در عمل پاسخگو باشند. در کشوری که قوه قضائیه بر اساس بخشنامه تحمیلی معاون اولش، دیوان عدالت اداری و دیگر نهادهای قضایی را از صدور آرای مغایر مصوبات شورای عالی آب منع کرده، عملاً رسیدگی قضایی به تخلفات احتمالی سدسازان و منتقل کنندگان آب غیرممکن خواهد شد.

در چنین وضعیتی، که سدسازان صدایی بلند دارند و هیچ سدی جلوی سدسازی‌های‌شان را نگرفته، این فعالان مستقل محیط زیست هستند که صدای‌شان ضعیف‌تر است و نیاز به کمک دارند. به‌نظر می‌رسد این فعالان، فعلاَ زورشان به چینی‌ها نرسد.

چرا سد چم‌شیر مایه نگرانی است؟

بیشتر بخوانید در: رادیو فردا

ارسال مقاله
نیازندیهای ایرانیان اتریش