شب چله با استاد جواد پارسای
در دوران كهن فرهنگ اوستايي ، سال با فصل سرد آغاز مي شد . در اوستا، واژة “ سَرِدَ يا سَرِذَ” كه مفهوم سال را مي رساند ، خود به معناي سرد است . اين آغاز خود از بار فرهنگي برخوردار است چون بشارت پيروزي اورمزد بر اهريمن و روشنايي بر تاريكي ، پيروزي مهر – خورشيد جهان تاب است . اينكه در اروپاي مسيحي نيز آغاز سال را، به دليل نفوذ آيين ميترايي، در آغاز زمستان قرار دادند، در خور انديشه است.
ايرانيان، پيش از ظهور زردشت، مهرآيين بودند. آنان ، مهر را خداي خورشيد جهان افروز. پاسدارندة پيمان و راستي مي دانستند. مهرآييني، بوسيلة لژيون هاي رومي، كه در سال هاي پاياني سدة نخست ترسايي، سرزمين هاي آسياي كوچك را در تصرف خود داشتند، بتدريج به اروپا راه يافت و تا سدة سوم ترسايي به اوج پيشرفت رسيد. در آن زمان ها، در اروپا مهرابه هاي زيادي براي پرستش ميترا برپا شدند. اين مهرابه ها، پس از جايگزيني مسيحيت، بجاي مهرآييني (ميتراييسم)، از سوي مسيحيان، تخريب شدند تا بجاي آن ها، كليساها ساخته شوند. يكي از بيشمار كليسا هاي ساخته شده روي مهرابه، كليساي “ كلمنت” در شهر رم قرار دارد، كه مهرابة زيبايي با آب روان ، در زير آن را هنوز مي توان بازديد كرد. بر روي اين مهرابه، دو كليسا در دو طبقه (اشكوب) ساخته شده است. نخستين كليسا در سدة دوم و كليساي دومي ، كه همتراز زمين شهر است در آغاز سدة 19 بنا شده است.
برخي نيز بر اين باور بودند كه بنيانگذار آيين مهر ، هوشنگ پادشاه پيشدادي بوده است . فردوسي نيز در شاهنامه به اين باور اشاره اي دارد:
كه ما را ز دين بهي ننگ نيست به گيتي به از دين هوشنگ نيست
همه راه داد است و آيين مهر نظر كردن اندر شمار سپهر
اين باور نيز وجود دارد كه، كشف آتش بوسيلة هوشنگ، آغازگر برپايي جشن٨ سده٩ گرديده است. در زمان پادشاهي هوشنگ پادشاه پيشدادی، اژدهايي هيولايي، آب آشاميدني شهر را بر روي مردم بسته بود. زماني كه هوشنگ از اين گرفتاري آگاه مي شود، با شمشير آخته به جنگ اژدها مي شتابد. به هنگام اين ستيز، از برخورد شمشير او با سنگ صخره، جرقة آتشي پديد مي آيد. بدينگونه هوشنگ ، به راه آتش افروزي پي مي برد و آن را به مردم خود مي آموزد..